وقتی از خیلی هنرمندها و مخصوصا کاریکاتوریستها میپرسی، میگویند مطالعه میکنند؛ آن هم مطالعه تصویری. آنها زیاد بین مردمند تا همه چیز را ببینند؛ آن چیزهایی را که خیلی از ما قادر نیستیم به راحتی آنها را کشف و ضبط کنیم.
محمدامینآقایی هم جزء همین دسته است. میگوید که زیاد بین مردم قدم میزند تا هر نوع سوژهای را از دل آنها بیرون بکشد؛ چون میداند که عمق داشتن کارها، پابهپای طراحی خوب در این هنر اهمیت دارد. در اغلب کارهای او - که تنها برخی از آنها کلی از جوایز داخلی و خارجی را نصیب خود کردهاند - میشود این نگاه لایهلایه را دید.
او میگوید: «کاریکاتور روی چرا میچرخد؛ با یک سؤال آغاز میشود. من هم با این نگاه دست به خلق آثارم میزنم».
آقایی همین یک ماه قبل توانسته جایزه دوم جشنواره ساتریکون لهستان - که یکی از معتبرترین جشنوارههای دنیاست - را به دست بیاورد و این روزها هم پیگیر دوسالانه کاریکاتور است تا ببیند مثل دوره قبل میتواند جایزهای را نصیب خودش کند یا نه. او که فقط 25سال دارد، تا به حال 50جایزه داخلی و بینالمللی را به اسم خودش ثبت کرده.
پرنده، اما نه پروانه
طنز تصویری این کار خیلی بالاست. کلکسیونر آنقدر غرق تکمیل کلکسیوناش بوده که برایش مهم نبوده روح را هم جای پروانه میخ کند به دیوار.
ورزش یا جنگ؟
کاریکاتوریستها زیاد با سوژه بیلیارد بازی کردهاند اما این کار خوبیاش این است که 2 نکته اصلی دارد که نمیشود هیچکدام را به آن یکی برتری داد؛ نه میشود گفت که این اثر طنز سیاسی است، نه میشود روی بخش ورزشیاش تاکید کرد.
مرگ سوررئال
از جمله کارهای جالب آقایی همین کار است که با موضوع اتومبیل و عشق ماشینها خلق شده. مهمترین وجه این اثر- که خیلی هم میشود روی آن بحث کرد- زاویه دیدش است. اگر این اثر از زاویه دیگری خلق میشد، اینقدر موفق نبود.
سرانگشتها
این کلیدها و دستبند، نماد خیلی چیزهاست و از جمله کارهایی است که از ابعاد مختلف میشود بررسیاش کرد.
عشق ماهیها
چند تا ماهیاند که احتیاج به آب دارند؟ یا اینها خود ماییم در چند سال آینده؟ انگار کسی که دارد به ماهیها آب میدهد، با ازخودگذشتگیاش دارد تحلیل میرود.
اموات خبردار!
شاید سرگرد دارد به سربازاناش ادای دین میکند، شاید هم سربازها همچنان توی قبر در حال احترامگذاشتن به فرماندهشان هستند!
در خندهدار
این کار جایزه تایجون کرهجنوبی را نصیب خودش کرده.